dokhtaroone

سلام.به وبلاگ من خوش اومديد.اميدوارم ازش خوشتون بياد.لطفا نظر دادن رو فراموش نكنيد.

  

دقت کردین بعضـی از آدم ها شبیه سوراخ های اول کمربنـدن همیشه هستن اما هیچ وقت به کارت نمیان
 

دقــــــــــــــــت کردین:
یک سری از کارهای اداری هست که هیچ وقت لازم نیست خود آدم انجامشان بدهد.
اطرافیان زحمت اش را می کشند. یکی از آن کارها گرفتن شناسنامه آدم است، دیگری هم باطل کردن اش
 

تـــا حـــالا دقــــت کـــردیــــن !؟
شـــانـــــس یــــه بـــار در خــونــه آدمـــو میــــزنـــه ,
بَـــدشــــانـــســـی دســـتـــش رو از روی زنـــگـــــــ بـــر نـــمیـــداره ,
بـــدبــَـخـــتـــی هَـــم کـــه کـــلاً کـــلیــد داره . . . . . .

 

دقت کردین تو فیلمای خارجی پلیس شش تیغ کرده و مرتبه و کلت دستشه و مجرم ریشو نامرتبه و کلاشینکف دستشه اما تو فیلمای ایرانی این موضوع کاملا برعکسه ...

 

دقت کردین وقتی دعواتون با یکی تمام شد تازه جواب های خوب به ذهنتون میرسه

 

دقت کردین هر معلمی که میومد میگفت شما بدترین کلاسی بودین که تاحالا داشتم؟
 

تا حالا دقت کردین ﺷﯿﺮﯾﻦﺗﺮﯾﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻭﻥ ۵ ﺩﻗﯿﻘﻪﯼ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻻﺭﻡ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﻪ !!


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 19 تير 1391برچسب:,ساعت 12:46 توسط Farnoosh| |

 

اولین استخر مخصوص نوزادها در جهان


شاید این رویداد طبیعی ترین اتفاق عجیب دنیا باشد، نوزادهایی که به تازگی از رحم مادر خود بیرون آمده اند به راحتی در آب شنا می‌کنند. این موضوعی است که یک موسسه خدماتی در لندن از آن استفاده کرده است.

 


نوزادهای تازه به دنیا آمده به خاطر غوطه ور بودن در محیط آبی در رحم به طور طبیعی کاملا با محیطهای آبی سازگارند.این استخر ویژه برای اولین بار در جهان به طور خاص برای کودکانی که کمتر از شش هفته سن دارند ایجاد شده است.مدیر این موسسه می‌گوید: ۹ ماه غوطه ور بودن در آب سبب می‌شود تا کودکان به طور مادرزاد از بدو تولد قادر به شنا کردن باشند.
وی می‌افزاید بسیاری از والدین کودکان خود را از هفته‌های آغازین به این موسسه می‌آورند تا این هنر مادرازد را به مرور از یاد نبرند. او می‌افزاید زمانی که کودکان به این محیط آورده می‌شوند گویی کاملا آرام میشوند، انگار به جایی بازگشته اند که آرامش را در آن پیش از این تجربه کرده اند. بنا به گفته مدیر این موسسه شنا از اوان نوزادی سبب بهبود و تسریع رشد عضلانی، ذهنی و زبانی و افزایش میل به اجتماعی شدن در کودکان می‌گردد
.

                                اطلاعات و عکس های بیشتر رو توی ادامه ی مطلب بخونید...


ادامه مطلب
نوشته شده در چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:,ساعت 12:19 توسط Farnoosh| |

 

 


ادامه مطلب
نوشته شده در چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:,ساعت 12:10 توسط Farnoosh| |

 سلام...
          بیداری؟
.
.
.

 خوب به من چه؟!چرا اینارو به من می گی؟!


*****************************************


.
.
.
.
چیه!نصف شبی افتادی دنبالم؟!خواب نداری؟!
بگیر بخواب مزاحم نشوووو.آویزون....!!

********************************************

سلام ببخشید که این موقع زنگ زدم...
یه سوال خیلی مهم واسم پیش اومده...
میخواستم بدونم ایران که نفت صادر میکنه بشکه هاشو پس میگیره؟

********************************************

خوابي؟
بيداري؟
اگه خوابي چرابيداري؟
پس بيداري؟
اگه بيداري چراخوابي؟
پس خوابي بروراحت باش!
فقط ميخواستم ببينم خوابي يابيدار!
حالاخوابي يا بيدار؟؟؟!!

*********************************************
                         بقیه تو ادامه ی مطلب...


ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 13 تير 1391برچسب:,ساعت 20:33 توسط Farnoosh| |

 

عکس جالب رضا عطاران با کت و دامن !!!

از صبح چهارشنبه اکران فیلم سینمایی «خوابم می آد» ساخته رضا عطاران در سینماهای سراسر کشور آغاز شد. این فیلم توانست در دو روز اول اکران ۶۳ میلیون تومان فروش داشته باشد.
 

رضا عطاران با کت و دامن

 
نوشته شده در دو شنبه 12 تير 1391برچسب:,ساعت 20:58 توسط Farnoosh| |

 

کیه؟ کییییه؟ کییههه؟ / فک و فامیله داریم ؟!

خرزو خان
 

مامانم وقتی کسی تو خونه تصمیم میگیره رژیم بگیره و کم غذا میخوره: باز چی شده؟؟؟ باهاش دعوات شده؟؟؟ آخه این کیه که ارزششو داره که واسش اینجوری میکنی….
وقتی زیاد غذا میخوری: هاااان؟؟؟ چیههه؟؟؟ خوشحالیییی؟؟؟ آشتی کردین هااان؟؟؟ حالا این کیه که به خاطرش اینجوری خوشحالی، غذا میخوری؟؟؟
وقتی به اندازه غذا میخوری: بهت گفته هیکلت خوبه، رژیم اینا نمیخواد، که اینجوری غذا میخوری؟؟؟ حالا این کیه که اینقدر نظرش واسه تو مهمه؟
وقتی عصبی هستی: باز اون گند زده به اعصابت اومدی اینجا سر ما خالی میکنی؟؟
وقتی حالت خوبه: خدا کنه همیشه باهات خوب باشه که حداقل ما یه خنده رو صورت نحس تو ببینیم…

یعنی من نمیدونم این کیه؟؟خرزو خانه؟؟؟ خو این لامصبو چرا ما نمیبینیم؟؟؟ اصن چند وقته دچار توهم شدیم فکر میکنیم یکی همش صدامون میکنه… کیهههه؟؟؟ کیییهههه؟؟؟؟ فک و فامیله داریم؟؟؟

نوشته شده در دو شنبه 12 تير 1391برچسب:,ساعت 12:4 توسط Farnoosh| |

 

حقه روز امتحان 4 دانشجو 

 

طنز دانشجو

 

چهار دانشجو شب امتحان به جای درس خوندن به تفریح رفته بودن و هیچ آمادگی برای امتحان نداشتن.
روز امتحان به فکر چاره افتادند و حقه ای رو سوار کردن . به این صورت که سر و صورتشون رو کثیف کردن و مقداری هم لباساشون رو پاره کردن و تو ظاهرشون تغیراتی رو به وجود آوردن .
بعد به دانشگاه پیش استاد رفتند. ماجرا را این طور برا استاد گفتن... که دیشب به یه مراسم عروسی در خارج از شهر رفته بودیم. و در راه برگشت از شانس بد ما یکی از لاستیک های ماشین پنچر شد وبا هزار زحمت وهل دادن ماشین رو به حایی رسوندیم و این طور بود که به امادگی لازم برای روز امتحان نرسیدیم در نهایت قرار میشه که استاد سه روز دیگه یک امتحان اختصاصی برای این چهار نفر برگزار کند.
اون ها هم خوشحال از این موفقیت سه روز تمام درس می خونن و روز امتحان با اعتماد به نفس بالا به اتاق استاد میرن . استاد عنوان میکنه به خاطر خاص و خارج از نوبت بودن امتحان باید هرکدوم تو یه کلاس بشینند و امتحان بدن. انها هم به دلیل امادگی کامل موافقت میکنن...
امتحان حاوی دو سوال بود......
1- نام و نام خانوادگی (6نمره)
2- کدام لاستیک ماشین پنچر شد؟ 
(14نمره)
الف) لاستیک سمت راست جلو
ب)لاستیک سمت چت جلو
ج) لاستیک سمت راست عقب
د) لاستیک سمت چت عقب
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نتیجه اخلاقی : اساتید دانشگاه خیلی بیشتر از اون چیزی که فکر میکنید باهوش و زرنگ هستند ! 

نوشته شده در دو شنبه 12 تير 1391برچسب:,ساعت 12:3 توسط Farnoosh| |

 

نحوه ترکاندن گوگل در 3 ثانیه !


هر کسی از گوگل کینه به دل داره
برای خالی کردن خودش میتونه روی تصویر زیر کلیک کنه !


ترکاندن گوگل

 

البته اگه یه رگبار میدادن دستم بزنم خودم بترکونمش ،بهتر خالی میشدم ! 
 

نوشته شده در دو شنبه 12 تير 1391برچسب:,ساعت 12:0 توسط Farnoosh| |

 

فرق بچه های قدیم و جدید

بچه های امروزی


بچه 9 ساله الان
کامپیوتر داره
اینتزنت داره

فیسبوک داره
توییتر داره
ایکس باکس داره
پی اس تری داره
آیفون داره
ویدیو سی دی داره
موبایل داره
آیپاد داره...

بچه 9 ساله زمان ما
دفتر نقاشی داشت
خمیر بازی داشت
دبرنا بازی میکرد با نخود و لوبیا
توپ دو لایه میکرد که حس توپ چهل تیکه بهش دست بده
گل یا پوچ، چشمک، شاه دزد وزیر، اسم فامیل، خر پلیس، هفت سنگ
دیگه فوق فوقش یه آتاری یا میکرو با کلی التماس براش میخریدن.

 

نوشته شده در دو شنبه 12 تير 1391برچسب:,ساعت 11:56 توسط Farnoosh| |

 

وقتی که خرمان از پل عبور می نماید!

 

خر از پل گذشتن

نوشته شده در دو شنبه 12 تير 1391برچسب:,ساعت 11:51 توسط Farnoosh| |

 

دو واقعیت مهم زندگی !


واقعیت زندگی


دوست عزیز موردی نداره ، سریع صفحه رو ببند و در موردش فکر نکن !
هر کسی امکان داره یه وقتی به واقعیت های زندگی برسه !!!
سخت نگیر...

 

نوشته شده در دو شنبه 12 تير 1391برچسب:,ساعت 11:48 توسط Farnoosh| |

 

گل سرخي براي محبوبم

" جان بلانکارد " از روي نيمکت برخاست لباس ارتشي اش را مرتب کرد و به تماشاي انبوه مردم که راه خود را از ميان ايستگاه بزرگ مرکزي پيش مي گرفتند مشغول شد . او به دنبال دختري مي گشت که چهره او را هرگز نديده بود اما قلبش را مي شناخت دختري با يک گل سرخ .
از سيزده ماه پيش دلبستگي‌اش به او آغاز شده بود. از يک کتابخانه مرکزي در فلوريدا, با برداشتن کتابي از قفسه ناگهان خود را شيفته و مسحور يافته بود, اما نه شيفته کلمات کتاب بلکه شيفته يادداشتهايي با مداد, که در حاشيه صفحات آن به چشم مي‌خورد . دست خطي لطيف که بازتابي از ذهني هوشيار و درون بين و باطني ژرف داشت در صفحه اول " جان" توانست نام صاحب کتاب را بيابد: "دوشيزه هاليس مي نل" . با اندکي جست و جو و صرف وقت او توانست ن
شاني دوشيزه هاليس را پيدا کند....


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 16:46 توسط Farnoosh| |

 آخه مردم آزاري تا چه حد؟؟؟!!!

 اخر مردم آزاري

 

***********************
صبور باشید تا لود شود
    اخر ترسوندن وای مردم ازخنده !! (تصویر متحرک)

 

 

 

نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 16:45 توسط Farnoosh| |

 


داستان غم انگيز
در بيمارستاني ، دو مرد بيمار در يك اتاق بستري بودند . يكي از بيماران اجازه داشت كه هر روز بعد از ظهر يك ساعت روي تختش بنشيند . تخت او در كنار تنها پنجره اتاق بود . اما بيمار ديگر مجبور بود هيچ تكاني نخورد و هميشه پشت به هم اتاقيش روي تخت بخوابد . آن ها ساعت ها با يكديگر صحبت مي كردند ؛ از همسر ، خانواده ، خانه ، سربازي يا تعطيلاتشان با هم حرف مي زدند .

هر روز بعد از ظهر ، بيماري كه تختش كنار پنجره بود ، مي نشست و تمام چيزهايي كه بيرون از پنجره مي ديد ، براي هم اتاقيش توصيف مي كرد .بيمار ديگر در مدت اين يك ساعت ، با شنيدن حال و هواي دنياي بيرون ، روحي تازه مي گرفت .

مرد كنار پنجره از پاركي كه پنجره رو به آن باز مي شد مي گفت . اين پارك درياچه زيبايي داشت . مرغابي ها و قو ها در درياچه شنا مي كردند و كودكان با قايق هاي تفريحي شان در آب سرگرم بودند . درختان كهن منظره زيبايي به آن جا بخشيده بودند و تصويري زيبا از شهر در افق دور دست ديده مي شد. مرد ديگر كه نمي توانست آن ها را ببيند چشمانش را مي بست و اين مناظر را در ذهن خود مجسم مي كرد و احساس زندگي مي كرد.

روز ها و هفته ها سپري شد .

يك روز صبح ، پرستاري كه براي حمام كردن آن ها آب آورده بود ، جسم بيجان مرد كنار پنجره را ديد كه در خواب و با كمال آرامش از دنيا رفته بود . پرستار بسيار ناراحت شد و از مستخدمان بيمارستان خواست كه آن مرد را از اتاق خارج كنند .

مرد ديگر تقاضا كرد كه او را به تخت كنار پنجره منتقل كنند . پرستار اين كار را برايش انجام داد و پس از اطمينان از راحتي مرد ، اتاق را ترك كرد .

آن مرد به آرامي و با درد بسيار ، خود را به سمت پنجره كشاند تا اولين نگاهش را به دنياي بيرون از پنجره بياندازد . حالا ديگر او مي توانست زيبايي هاي بيرون را با چشمان خودش ببيند 

هنگامي كه از پنجره به بيرون نگاه كرد ، در كمال تعجب با يك ديوار بلند آجري مواجه شد 

مرد پرستار را صدا زد و پرسيد كه چه چيزي هم اتاقيش را وادار مي كرده چنين مناظر دل انگيزي را براي او توصيف كند ؟

پرستار پاسخ داد : شايد او مي خواسته به تو قوت قلب بدهد . چون آن مرد اصلأ نابينا بود و حتي نمي توانست اين ديوار را ببيند .

نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 16:44 توسط Farnoosh| |

 برگ گنجشكي...شايدم گنجشك برگي!!!

 http://www.seemorgh.com/uploads/1390/11/Oleg-Shuplyak-Hidden-Images-Paintings-16.jpg

 

نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 16:43 توسط Farnoosh| |

 ****************
چرا مردها نباید مشاور ازدواج باشند؟


مشاور عزیز
امیدوارم بتوانید به من کمک کنید. چند روز پیش من از خانه خارج شدم تا به سر کارم بروم. هنوز از خانه دور نشده بودم که ماشینم خراب شد و مجبور شدم تا خانه پیاده برگردم. وقتی وارد خانه شدم نتوانستم آنچه را می بینم باور کنم. دختر همسایه توی بغل شوهرم بود!
من 32 ساله هستم، شوهرم 34 ساله است و دختر همسایه فقط 19 سال دارد. ما 10 سال است که ازدواج کرده ایم. شوهرم اعتراف کرد که از شش ماه پیش با دختر همسایه رابطه دارد.

مشاور عزیز. من نگران و دل شکسته هستم و شدیداً به کمک شما نیاز دارم. لطفاً به من کمک کنید.
ارادتمند، شیلا


پاسخ مشاور:
شیلای عزیز
من درد شما را می فهمم. خراب شدن ماشین مشکل بزرگی است. با توجه به آنچه که توضیح دادی، احتمال می دهم مشکل از موتور باشد. لوله های بنزین را چک کن که آشغال تویشان گیر نکرده باشد. اگر تمیز هستند، شاید پمپ بنزین اشکال پیدا کرده باشد. اگر آن هم نبود باید انژکتور را چک کنی. امیدوارم توانسته باشم به تو کمک کنم.!!!!!!!!!
ارادتمند، مشاور!!!!!!!!!!!

نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 16:42 توسط Farnoosh| |

 شعر جسني..ورژن جديد..

 حسنی نگو ، علاف بگو

 

ل;ینک مستقیم

حسنی نگو جوون بگو
علاف و چش چرون بگو

موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ، واه واه واه
نه سیما جون ،نه رعنا جون

نه نازی و پریسا جون
هیچ کس باهاش رفیق نبود

تنها توی کافی شاپ
نگاه می کرد به بشقاب !

باباش می گفت : حسنی می ری به سر بازی ؟
نه نمی رم نه نمی رم

به دخترا دل می بازی ؟!
نه نمی دم نه نمی دم


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 16:40 توسط Farnoosh| |

 


یك روز كارمند پستی كه به نامه هایی كه آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می كرد متوجه نامه‌ای شد كه روی پاكت آن با خطی لرزان نوشته شده بود

" نامه ای به خدا "

با خودش فكر كرد بهتر است نامه را باز كرده و بخواند ، در نامه این طورنوشته شده بود :

خدای عزیزم بیوه زنی 83 ساله هستم كه زندگی‌ام با حقوق نا چیز باز نشستگی می گذرد. دیروز یك نفر كیف مرا كه 100 دلار در آن بود دزدید. این تمام پولی بود كه تا پایان ماه باید خرج می كردم. یكشنبه هفته دیگر عید است و من دو نفر ازدوستانم را برای شام دعوت كرده ام. اما بدون آن پول چیزی نمی توانم بخرم
هیچ كس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم. تو ای خدای مهربان تنها امید من هستی به من كمك كن


كارمند اداره پست خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همكارانش نشان داد.  نتیجه این شد كه همه آنها جیب خود را جستجو كردند و هر كدام چند دلاری روی میز گذاشتند
در پایان 96 دلار جمع شد و برای پیرزن فرستادند
همه كارمندان اداره پست از اینكه توانسته بودند كار خوبی انجام دهند خوشحال بودند


عید به پایان رسید و چند روزی از این ماجرا گذشت. تا این كه نامه دیگری از آن پیرزن به اداره پست رسید كه روی آن نوشته شده بود : نامه ای به خدا!
 

همه كارمندان جمع شدند تا نامه را باز كرده و بخوانند.
مضمون نامه چنین بود....

   خدای عزیزم: چگونه می توانم از كاری كه برایم انجام دادی تشكر كنم.  با لطفتو توانستم شامی عالی برای دوستانم مهیا كرده و روز خوبی را با هم بگذرانیم.  من به آنها گفتم كه چه هدیه خوبی برایم فرستادی 

البته چهار دلار آن كم بود كه مطمئنم كارمندان بی شرف اداره پست آن را برداشته اند !!!!      

نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 16:37 توسط Farnoosh| |

 تا حالا دقت كردين؟

 

دقت کردین هر موقع دارین سشوار میکشین حتی اگه تو خونه تنهام باشین هی حس میکنین یکی صداتون میکنه؟
. . .
تا حالا دقت کرده بودین تام و جری تمام مدت لخت بودن، اما وقتی میرفتن لب ساحل شلوارک پاشون میکردن؟
. . .
تا حالا دقت کردین تو فیلمای ایرانی،همیشه وقتی طرف میفهمه بچه دار نمیشه همه بچه ها از ماشینای بقلی و جلویی و عقبی باهاش بای بای میکنن میخندن؟!
. . .
تا حالا دقت کردین تمام مریضا توی فیلما و سریالای ایرانی ، انتهای راهرو سمت راست بستری هستن !
. . .
تا حالا دقت کردین وقتی عجله نداری همه ی چراغا سبزن و راهها خلوت وقتی دیرت شده همه ی چراغا قرمزند و راهها بسته؟
. . .
تا حالا دقت کردین هر وقت یه تیکه یخ از دستت افتاده روی زمین با لگد زدی که بره زیر یخچال!
. . .
تا حالا دقت کردین تو مهمونی تا میای پشت سر یکی حرف بزنی موزیک قطع میشه و نصف حرفتو یهو همه میشنون…!!!!

. . .
تا حالا دقت کردی… مغز انسان پر کارترین جای بدنه ۲۴ ساعت در ۳۶۵ روز سال و کار میکنه فقط وقتی متوقف میشه که ما وارد سالن امتحانات میشیم …
. . .
لــــــــــذتی که در خوابیدن روی جزوه هست تو خوابیدن روی تختـخواب نرم نیس…:


. . . تنها زمانی مشتری ها با لبخند وارد مغازه میشوند که میخوان جنسی رو تعویض کنن یا پس بدن !


. . .
تا حالا دقت کردین پدر مادر تا میخوان شما را صدا بزنن، اول اسم داداش یا خواهرتون را میگن؟
. . .
تا حالا دقت کردین تو جاده های ایران وقتی قسمت انگلیسی تابلو اسم یک شهر رو می خونین بهتر متوجه میشین تا فارسیش رو … !!!!
. . .
تا حالا دقت کردین اگه تو مترو الکی شروع به دویدن بکنید ملت هم همینطوری دنبالتون میدوند…..! . . . تا حالادقت کردین وقتی که خوشحالیم بالاخره یه چیزی یا یه کسی پیدا میشه که سریع گند بزنه به خوشحالیمون…..!
. . .
دقت کردین وقتی میگن غصه نخور ،آدم بیشترغصه ش میگیره؟؟؟!!!
. . .

تاحالا دقت کردین وقتی که عجله دارین و میخوای سریع به مقصد برسین همه ی تاکسی ها غیب میشن یا مسافر دارن ولی وقتی میخوای از خیابون رد شین هرچی تاکسی تو اون خیابون هست میاد جلو بوق میزنه؟آخ که حرص آدم درمیاد
. . .
دقت کردین ما ایرانیا وقتی بچه هستیم میگن بچه است، نمیفهمه وقتی نوجوان هستیم میگن نوجوانه، نمیفهمه وقتی جوان هستیم میگن جوون و خامه، نمیفهمه وقتی بزرگ میشیم میگن داره پیر میشه، نمیفهمه وقتی هم پیر هستیم میگن پیره، حالیش نیست، نمیفهمه فقط وقتی میمیریم میان سر قبرمون و میگن عجب انسان فهمیده ای بود

نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 16:31 توسط Farnoosh| |

 

 

دقت کردین هر موقع دارین سشوار میکشین حتی اگه تو خونه تنهام باشین هی حس میکنین یکی صداتون میکنه؟
. . .
تا حالا دقت کرده بودین تام و جری تمام مدت لخت بودن، اما وقتی میرفتن لب ساحل شلوارک پاشون میکردن؟
. . .
تا حالا دقت کردین تو فیلمای ایرانی،همیشه وقتی طرف میفهمه بچه دار نمیشه همه بچه ها از ماشینای بقلی و جلویی و عقبی باهاش بای بای میکنن میخندن؟!
. . .
تا حالا دقت کردین تمام مریضا توی فیلما و سریالای ایرانی ، انتهای راهرو سمت راست بستری هستن !
. . .
تا حالا دقت کردین وقتی عجله نداری همه ی چراغا سبزن و راهها خلوت وقتی دیرت شده همه ی چراغا قرمزند و راهها بسته؟
. . .
تا حالا دقت کردین هر وقت یه تیکه یخ از دستت افتاده روی زمین با لگد زدی که بره زیر یخچال!
. . .
تا حالا دقت کردین تو مهمونی تا میای پشت سر یکی حرف بزنی موزیک قطع میشه و نصف حرفتو یهو همه میشنون…!!!!

. . .
تا حالا دقت کردی… مغز انسان پر کارترین جای بدنه ۲۴ ساعت در ۳۶۵ روز سال و کار میکنه فقط وقتی متوقف میشه که ما وارد سالن امتحانات میشیم …
. . .
لــــــــــذتی که در خوابیدن روی جزوه هست تو خوابیدن روی تختـخواب نرم نیس…:


. . . تنها زمانی مشتری ها با لبخند وارد مغازه میشوند که میخوان جنسی رو تعویض کنن یا پس بدن !


. . .
تا حالا دقت کردین پدر مادر تا میخوان شما را صدا بزنن، اول اسم داداش یا خواهرتون را میگن؟
. . .
تا حالا دقت کردین تو جاده های ایران وقتی قسمت انگلیسی تابلو اسم یک شهر رو می خونین بهتر متوجه میشین تا فارسیش رو … !!!!
. . .
تا حالا دقت کردین اگه تو مترو الکی شروع به دویدن بکنید ملت هم همینطوری دنبالتون میدوند…..! . . . تا حالادقت کردین وقتی که خوشحالیم بالاخره یه چیزی یا یه کسی پیدا میشه که سریع گند بزنه به خوشحالیمون…..!
. . .
دقت کردین وقتی میگن غصه نخور ،آدم بیشترغصه ش میگیره؟؟؟!!!
. . .

تاحالا دقت کردین وقتی که عجله دارین و میخوای سریع به مقصد برسین همه ی تاکسی ها غیب میشن یا مسافر دارن ولی وقتی میخوای از خیابون رد شین هرچی تاکسی تو اون خیابون هست میاد جلو بوق میزنه؟آخ که حرص آدم درمیاد
. . .
دقت کردین ما ایرانیا وقتی بچه هستیم میگن بچه است، نمیفهمه وقتی نوجوان هستیم میگن نوجوانه، نمیفهمه وقتی جوان هستیم میگن جوون و خامه، نمیفهمه وقتی بزرگ میشیم میگن داره پیر میشه، نمیفهمه وقتی هم پیر هستیم میگن پیره، حالیش نیست، نمیفهمه فقط وقتی میمیریم میان سر قبرمون و میگن عجب انسان فهمیده ای بود

نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 16:31 توسط Farnoosh| |

 بچه داري؟؟؟؟مطمئني؟؟؟؟!!!!

 

 

مشکلات بچه دار شدن برای زوج های جوان! طنز تصویری

 

2,4بزرگ کردن فرزند همیشه آنقدر که فکرش را میکنید آسان نیست و ممکن است برای چند سال خواب خوش را از شما بگیرد …

مشکلات بچه دار شدن برای زوج های جوان! طنز

 

اینم از مشکلاتی که یک بچه میتونه برای خواب شما به وجود بیاره :

 

Baby Sleep

Baby Sleep


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 16:29 توسط Farnoosh| |

 پ ن پ واقعا چقدر قدمت داره؟؟؟

 

نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 16:27 توسط Farnoosh| |

 داستان طنز- دور باطل

مدیر به منشی میگه برای یه هفته باید بریم مسافرت کارهات رو روبراه کن...
منشی زنگ میزنه به شوهرش میگه: من باید با رئیسم برم سفر کاری, کارهات رو روبراه کن...
شوهره زنگ میزنه به معشوقه اش و میگه: زنم یه هفته میره ماموریت ، کارهات رو روبراه کن...
معشوقه هم که تدریس خصوصی میکرده به شاگرد ش زنگ میزنه میگه: من تمام هفته مشغولم نمیتونم بیام...
پسره زنگ میزنه به پدر بزرگش میگه: معلمم یه هفته کامل نمیاد, بیا هر روز بزنیم بیرون و هوایی عوض کنیم
پدر بزرگ که اتفاقا همون مدیر شرکت هست به منشی زنگ میزنه میگه مسافرت رو لغو کن من با نوه ام سرم بنده
منشی زنگ میزنه به شوهرش و میگه: ماموریت کنسل شد من دارم میام خونه
..شوهر زنگ میزنه به معشوقه اش میگه: زنم مسافرتش لغو شد نیا که متاسفانه نمیتونم ببینمت
معشوقه زنگ میزنه به شاگردش میگه: کارم عقب افتاد و این هفته بیکارم پس دارم میام که بریم سر درس و مشق
پسر زنگ میزنه به پدر بزرگش و میگه: راحت باش برو مسافرت, معلمم برنامه اش عوض شد و میاد
مدیر هم دوباره گوشی رو ور میداره و زنگ میزنه به منشی و میگه برنامه عوض شد حاضر شو که بریم مسافرت

 

نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 16:26 توسط Farnoosh| |


 

 

 

مکالمه بامزه بین استاد و شاگرد...

استاد: وقتی بزرگ شوی چه میکنی ؟ 
شاگرد: عروسی

استاد: نخیر منظورم اینست که چی میشوی ؟
شاگرد: داماد

استاد: او ه ه ،منظورم اینست وقتی بزرگ شوی چی حاصل میکنی ؟ 
شاگرد: زن 

استاد: احمق ، وقتی بزرگ شوی برای پدر و مادرت چه میکنی ؟ 
شاگرد: عروس میگیرم 

استاد: لعنتی ، پدر و مادرت در آینده از تو چی میخواهد ؟
شاگرد : نوه...،استاد!

نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 16:22 توسط Farnoosh| |

 بازی جالب ..

 

یک برنامه‌نویس و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند. برنامه‌نویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟
یک برنامه‌نویس و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند. برنامه‌نویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟ مهندس که می‌خواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشید. برنامه‌نویس دوباره گفت:...

بازى سرگرم‌کننده‌اى است. من از شما یک سوال می‌پرسم و اگر شما جوابش را نمی‌دانستید ۵ دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سوال می‌کنید و اگر من جوابش را نمی‌دانستم من ۵ دلار به شما می‌دهم. مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد. این بار، برنامه‌نویس پیشنهاد دیگرى داد. گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵ دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ٥٠ دلار به شما می‌دهم. این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با برنامه‌نویس بازى کند.
 
برنامه‌نویس نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟» مهندس بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامه‌نویس داد. حالا نوبت خودش بود. مهندس گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا می‌رود ۳ پا دارد و وقتى پائین می‌آید ۴ پا؟» برنامه‌نویس نگاه تعجب آمیزى کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد. باز هم چیز بدرد بخورى پیدا نکرد. سپس براى تمام همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت و با یکى دو نفر هم گپ ( chat ) زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند.
 
بالاخره بعد از ۳ ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و ٥٠ دلار به او داد. مهندس مودبانه ٥٠ دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد. برنامه‌نویس بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت: «خوب، جواب سوالت چه بود؟» مهندس دوباره بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامه‌نویس داد و رویش را برگرداند و خوابید.
 
منبع : داستانک

 

 

نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 16:20 توسط Farnoosh| |

 کی باهوش تره؟؟؟غضنفر یا شما؟؟؟!!!

 

غضنفر در يك تست هوش دردانشگاه كه جايزه يك ميليون دلاري براش تعيين شده شركت كرد
 
سوالات اين مسابقه به شرح زير بود

جنگ 100 ساله چند سال طول آشيد؟ الف- 116 سال   ب- 99 سال  ج- 100 سال   د- 150 سال 
غضنفر از اين سوال بدون دادن جواب عبور كرد


  
 
كلاه پانامايي در كدام كشور ساخته ميشود؟  الف-برزيل   ب-شيلي    ج-پاناما   د-اكوادور 
غضنفراز دانش اموزان دانشگاه براي جواب دادن کمك خواست



مردم روسيه در كدام ماه انقلاب اكتبر را جشن ميگيرند؟  الف-ژانويه   ب-سپتامبر    ج-اكتبر    د-نوامبر 
غضنفر از خدا كمك خواست
 
کدام يك از اين اسامي اسم كوچك شاه جورج پنجم بود؟ الف-ادر    ب-البرت    ج-جورج    د-مانويل 
غضنفر اين سوال رو با پرتاب سكه جواب داد
 
 

نام اصلي جزاير قناري واقع در اقيانوس ارام از چه منبعي گرفته شده است؟ الف-قناري   ب-كانگرو   ج-توله سگ   د-موش صحرايي 

غضنفر از خير يك ميليون دلار گذشت
  
 


جواب سؤالات در پايين
 .
.
.
.
.
.

اگر شما فكر ميكنيد كه از غضنفر باهوشتر هستيد و به هوش او ميخنديد پس لطفا به جواب صحيح سؤالات در زير توجه كنيد
 

جنگهاي صد ساله از سال 1337 تا 1453 به مدت 116 سال طول كشيد
 
کلاه پانامايي در كشور اكوادور ساخته ميشود 
 

انقلاب اكتبر روسيه در ماه نوامبر جشن گرفته ميشود    

نام كوچك شاه جورج البرت بود (در 1936 او نام كوچك خود را تغيير داد)

توله سگ در زبان اسپانيايي INSULARIA CANARIA  كه در فارسي به معني جزاير توله سگها است

پس هرگز به غضنفر نخنديد......!!!!

نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 16:19 توسط Farnoosh| |

 راه هاي موفقيت...

  

 
                                                                                        ادامه ی مطلبو بخونید...

ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 16:15 توسط Farnoosh| |


 قوانين مورفي... 


*وقتی جوراب پاته، حتما دمپایی دستشویی خیسه...!!!

*اگه سال تا سال یه قرون تو جیبت نباشه مامان و بابات نمی فهمند، کافی یه نخ سیگار تو جیبت باشه همه میفهمن...!!

*موقع فوتبال نگاه کردن هشتاد دقیقه میشینی چش تو چش تلویزیون هیچ اتفاقی نمی افته، یه دقیقه میری دستشویی، میای میبینی بازی 2-2 تموم شده...!!

*هرچقدر هم دلیل منطقی واسه خرید یه چیز داشته باشی، همیشه یکی اون نزدیکی ها هست که بگه سرت کلاه گذاشتن عجیب....!

 


 


*وقتی پیاده باشی تاکسی گیرت نمی آد، اما وقتی با ماشین باشی توی ترافیکی از تاکسی ها گیر می کنی...!!

*تو یه ظرف آجیل اولین چیزی که می خوری یه بادوم تلخه....!!


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 16:5 توسط Farnoosh| |

 تست هوووووش....

 

 

 

 

یک فرصت برای تست هوش شما

 

چهار تا سوأل هستش. باید اونها رو سریع جواب بدی.

حق فکر کردن نداری، حالا بزار ببینیم، چقدر باهوش هستی! 

آماده ای؟

فرض کنید در یک مسابقه دوی سرعت شرکت کرده اید. شما از نفر دوم سبقت می گیرید حالا نفر چندم هستید؟

.

.

.

.

.

.

.


پاسخ: اگر پاسخ دادید که نفر اول هستید، کاملاً در اشتباه هستید! اگر شما از نفر دوم سبقت بگیرید، جای او را می گیرید و نفر دوم خواهید بود. سعی کن تو سوأل دوم گند نزنی. برای پاسخ به سوأل دوم، باید زمان کمتری را نسبت به سوأل اول فکر کنی.. سوأل دوم: اگر شما توی همون مسابقه از نفر آخر سبقت بگیرید، نفر چندم خواهید شد؟

.

.

.

.

.

.

میخوای بدونی؟؟ پس ادامه مطلبو بخون...!


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 16:3 توسط Farnoosh| |

 میگن یه روز جبرئیل میره پیش خدا گلایه میکنه که: آخه خدا، این چه وضعیه آخه؟ ما یک مشت ایرونی داریم توی بهشت که فکر میکنن اومدن خونه باباشون! به جای لباس و ردای سفید، همه شون لباس های مارک دار و آنچنانی میخوان! هیچ کدومشون از بالهاشون استفاده نمیکنن، میگن بدون ‘بنز’ و ‘ب ام و’ جایی نمیرن! اون بوق و کرنای من هم گم شده… یکی از همین ها دو ماه پیش قرض گرفت و رفت دیگه ازش خبری نشد!

آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو زدم… امروز تمیز میکنم، فردا دوباره پر از پوست تخمه و هسته هندونه و پوست خربزه است! من حتی دیدم بعضیهاشون کاسبی هم میکنن و حلقه های بالای سرشون رو به بقیه میفروشن .
خدا میگه: ای جبرئیل! ایرانیان هم مثل بقیه، فرزندان من هستند وبهشت به همه فرزندان من تعلق داره. اینها هم که گفتی، خیلی بد نسیت! برو یک زنگی به شیطان بزن تا بفهمی درد سرواقعی یعنی چی!!!

جبرئیل میره زنگ میزنه به جناب شیطان… دو سه بار میره روی پیغامگیر تا بالاخره شیطان نفس نفس زنان جواب میده: جهنم، بفرمایید؟
جبرئیل میگه: آقا سرت خیلی شلوغه انگار؟
شیطان آهی میکشه و میگه: نگو که دلم خونه… این ایرونیها اشک منو در آوردن به خدا! شب و روز برام نگذاشتن! تا روم رو میکنم این طرف، اون طرف یه آتیشی به پا میکنن! تا دو ماه پیش که اینجا هر روز چهارشنبه سوری بود و آتیش بازی!… حالا هم که… ای داد!!! آقا نکن! بهت میگم نکن!!!

جبرئیل جان، من برم …. اینها دارن آتیش جهنم رو خاموش میکنن که جاش کولر گازی نصب کنن!!

 
نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 16:2 توسط Farnoosh| |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 12 صفحه بعد


Power By: LoxBlog.Com